چون به دنیا آمدم، جاده ای بلند در انتظارم بود
فلک مرا بر دوش خود سوار کرد تا راه را نشانم دهد
چون بزرگتر شدم، در کنار فلک راه پیمودم
اکنون مدتی‌است که فلک بر شانه های ضعیفم سنگینی میکند
میگویم من هنوز راه را بلد نیستم، اما توجهی نمیکند...

سلام، خوبین؟ شب یلدا خوش گذشت؟
 من که تنها تو خونه بودم آخه فرداش میان ترم ِ فیزیک داشتم

راستی هاردم سوخت، همه ی فایلام...
 این یکی هم که گرفتم 2 مگ بدسکتور داره

زمستون من که اینجوری شروع شد

امیدوارم زمستون ِ خوب و گرمی داشته باشین

داشت یادم میرفت، اینجا و ببینید قشنگه