۲ ۳ N


روشنایی حقیقی آن است که از درون آدمی پرتو افشانی کند. این روشنایی رازهای روح را بر روح آشکار می کند و به آن امکان می هد در زندگی شادمانی کند، و به نام جان ِ هستی آواز بخواند. حقیقت مانند ستارگان آسمان است که جز از ورای ظلمت شب دیده نمی شوند. حقیقت مانند تمامی زیبایی های زندگی است، که خود را نشان نمی دهد جز به آن هایی که وزن دروغ را سنجیده اند. حقیقت،احساسی پنهان است که به ما می آموزد که چگونه روزهامون را با شادی سپری کنیم و برای همگان نیز شادمانی بخواهیم.

چه خوب می شد اگه دوستی ها یک رنگ و بی ریا بود

چه اشکالی داره ظلمت شب و کنار زدن و به تماشای ستاره ها نشستن؟

کشف حقیقت به هر دوی ما محتاج است، تا یکی آن را بیان کند و دیگری آن را بفهمد

۱ ۳ S

قصه ی دل کندن من، از عبور یک غریبه

سرگذشت روزگار، سوت و کور یک غریبه

قصه ی بودن و رفتن، تا ابد همسفرم شد

وقتی که آیینه پر شد، از حضور یک غریبه

می گذرم از شب و باور می کنم

که تمام غصه ها پر از غمه

باز دوباره جای زخم ِ بی کسی

روی قلبم چشم به راه مرهم ِ

می گذرم از تو که اون غریبه ای

اون که تنهاییم و زیره پا گذاشت

آیینه قدیمیم و شکست و رفت

تا ابد دل ِ منو تنها گذاشت 

۰ ۳ P

زندگی یک صبح بهاریست

اگر دوستی داشته باشی

کسی که با او راه بروی

با او حرف بزنی

به جانبش رو کنی

زندگی یک صبح بهاریست

اگر دوستی داشته باشی

تا کمی آفتاب را با او قسمت کنی،

که ترا یاری دهد

پس حالا و همیشه ترا یاری است

اون پایین و ببینید قشنگه
http://www.sharemation.com/armiin/Morghe%20khanande.htm