وای خدا بازم صبح شد و من هنور بیدارم. از وقتی ترم تموم شده شدم مثل جغد، شب ها بیدارم و روزها تا لنگ ظهر خواب، فکر کنم دارم می میرم
همش به خودم میگم امشب تا صبح بیدار می مونم صبح هم نمی خوابم تا شاید فرداش برنامه خواب و بیداریم بشه مثل آدم ها
سرگرمیم این شده که تمام وبلاگ های شما دوستای عزیزم و از اون اول تا آخرشو بخونم، باور کنید همشو و حفظم
فکر نکینید چون شبا بیدارم میام تموم وبهاتون و می خونما! نه، قبلا هم این کار و می کردم ولی شبا وبلاگ خوندن یک دنیای دیگست
خوب حالا این چند ساعتش، بقیشو چیکار کنم؟
اونم یه جورایی با چند تا روزنامه و کتاب میگذره
اگه صبح بود خیلی کارهای دیگه هم میشد کرد، مثلا ç بری بیرون قدم بزنی یا یک قمیشی خوشکل گوش کنی و خودتم بلند بلند باهاش بزنی زیره آواز
ولی با این حال شب ها هم خیلی باحالن، ساکتِ ساکتِ ساکت.
فقط خودتی و خودت، به هرچی بخوای فکر میکنی و تو رویاهات پرواز.
یکی نیست بگه آخه پسر خوباینقدر فکرهای جور واجور نکن، خل میشیا!
ساعت هشت شد منم کم کم داره خوابم میگیره
اَه ه ه ه ه ه امروزم نتونستم بیدار بمونم.
آره شبها خیلی زیبان آرمین جونم
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که دری بود به شب در بندند
الا در دوست را که شب باز کنند
راستی - بعضی کلماتی که بکار می برم کنایه است
یه آینه می تونه همون ایمانی باشه که بعضی اوقات از یادمون می بریمش
و یه تکه پارچه می تونه همون قلب پاکی باشه که فراموش می کنیم سرچشمش از کجاست.. همون جایی که پر از این تکه های زیباست...
همه یکی در درون یک جهانیم...
باز هم از نظر زیبا و دلچسبت ممنونم
دوستت دارم مهربون قشنگم و امیدوارم شبهای پر ستاره ای رو پیش روت داشتی باشی . البته با کمی آرامش و استراحت کنارش...
آره واقعا!
خوندن وبلاگ،اعتیاد میاره!
راستی چه بچه بامزه ای بودی :)
سلام...من هم مدتی همین جوری شدم البته از اونجا که وبلاگم پیداست نمیتون زیاد بیدار بمونم ولی جدیدا تا ساعت ۳ بیدار میمونم(توجه:این برای من یعنی تا صبح بیدار موندم :ی) از اون ور هم تا ساعت ۱۲ مهمون رخت خواب هستم :ی اگه میخواهی یکم از این خوابا برات بفرستم.
سلام.الانتو نمی دونم ولی بچگی هات خیلی خوشگل بودی...منم بیشتر دوست دارم شبها بیدار باشم تا روز ولی برعکس تو نمی خوام این عادتمو ترک کنم....موفق باشی...
سلام دوست خوبم . همه این زحمات شما با داشتن و پیدا کردن دوستان خوب در وبلاگها به نوعی میشه که اصلا خستگی را حس نمیکنید . من که اینطوریم . و امیدوارم شاهرخ هم یکی ار آنها برایتان باشه . بدرود .
سلام آرمین عریز...من شبها فقط خواب میبینم...خواب بهترین رویای زندگیم ... من دوست دارم زود شب بشه و من زود بخوابم تا شاید اونو ببینم ... عجیبه ...اما هر شب میبینمش ... واضح و روشن ...
آی آی ! این خواب و ساعتش هم شده عذاب الیم !
با سلام به همه دوستان.
خواهشآ اگر کسی هست که مشکل مارو حل کنه حتمآ تماس بگیره.مشکل من اینه که نمیدونم چرا فارسی نویس مریم قاطی کرده و حروف رو با فاصله مینویسه و اینکه مربع های اضافی بین حروف میاد.خلاصه نرمال نیست.یکبار Unistalکردم و بعد از Restartدوباره Instalکردم ولی درست نشد که نشد.از طرفی آفیس هم ندارم .خواهشآ اگر کسی راهی بلده بگه چون شدیدآ دستم بند شده.یه کار ترجمه انگلیسی به فارسی هست که با نبود این سفت کارم لنگه لنگه.با التماس دعا
سلام. دوست خوبم .از مطالب خوبتون استفاده کردم. مایلم به وبلاگ باحال شمالینک بدم اگه خودتون قبول کنید. راستی توی یه مشکل اساسی گیر کردم. حکایتش توی وبلاگمه ! می تونید کمکم کنید!
سلام.آخه پسر خوب اینقدر فکر نکن خل میشیا!