وقتی یک چیزی و که برات خیلی ارزش داره از دست میدی، نا امید میشی
ولی تا ازدستش ندی قدرش و نمیدونی
در مقابل وقتی دوباره بدستش میاری، خیلی ذوق زده میشی
حالا تازه داری ذوق میکنی ، که دوباره از دستش میدی.
اینجاست که دیگه این شکلی میشی
این اتفاقیه که دیروز واسه من افتاد
باعث شد من اینهمه از میشی تو جمله های بالا استفاده کنم
( دعوا نکنید، این از اثرات همون اتفاقست)
شما اگه جای من بودین چی کار می کردین؟
سلام دوسته خوبم با عرض تسلیت یکی از دوستانه ما از پیشمان رفت.فوت برادر گرامی کوروش{ از بچه های پاپیونز} رو به شما هم تسلیت میگم و یک شعر هم در مورده این دوسته عزیزم یعنی آقا مجید که حالا در میان ما نسیت گفتم بزگواری کن بیا و نظر بده و راستی ممنون از این همه زحماتی که روی وبلاگت میکشی و ممنون که به من سر میزنی و در آخر این که من همین نوشته ها رو برای تمام دوستام فرستادو سو تفاهم نشه دوست دارم بای.
سلام
میدونی ارمین جون من فکر میکنم بزرگترین ایراد ما ادما اینه که باید همه چیز رو خودمون تجربه کنیم . در حالیکه میتونیم به راحتی از تجربیات تلخ و شیرشن دیگران استفاده کنیم و به قول معروف از یک سوراخ دو بار گزیده نشیم .
شاد و پیروز باشی .
میشه بگی چی رو از دست دادی و دوباره به دست آوردی...فقط یه چیزی یادت باشه اون چیزی که یه بار از دست آدم بره،هر چند دوباره برگرده ،محال مثا اولش بشه...محال....
سلام امیدوارم از این واقعه به خوبی عبرت بگیری .... هرچند که آدمیزاد خیلی زود همه چیزو فراموش میکنه....