۴ ۳ L

وقتی یک چیزی و که برات خیلی ارزش داره از دست میدی، نا امید میشی

ولی تا ازدستش ندی قدرش و نمیدونی

در مقابل وقتی دوباره بدستش میاری، خیلی ذوق زده میشی

حالا تازه داری ذوق میکنی ، که دوباره از دستش میدی.

اینجاست که دیگه این شکلی میشی

 

این اتفاقیه که دیروز واسه من افتاد

باعث شد من اینهمه از میشی تو جمله های بالا استفاده کنم

( دعوا نکنید، این از اثرات همون اتفاقست)

شما اگه جای من بودین چی کار می کردین؟

نظرات 4 + ارسال نظر
افشین شنبه 21 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:59 ق.ظ http://lifesaveing.persianblog.com

سلام دوسته خوبم با عرض تسلیت یکی از دوستانه ما از پیشمان رفت.فوت برادر گرامی کوروش{ از بچه های پاپیونز} رو به شما هم تسلیت میگم و یک شعر هم در مورده این دوسته عزیزم یعنی آقا مجید که حالا در میان ما نسیت گفتم بزگواری کن بیا و نظر بده و راستی ممنون از این همه زحماتی که روی وبلاگت میکشی و ممنون که به من سر میزنی و در آخر این که من همین نوشته ها رو برای تمام دوستام فرستادو سو تفاهم نشه دوست دارم بای.

پریدخت شنبه 21 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:52 ب.ظ http://pary.blogsky.com

سلام
میدونی ارمین جون من فکر میکنم بزرگترین ایراد ما ادما اینه که باید همه چیز رو خودمون تجربه کنیم . در حالیکه میتونیم به راحتی از تجربیات تلخ و شیرشن دیگران استفاده کنیم و به قول معروف از یک سوراخ دو بار گزیده نشیم .
شاد و پیروز باشی .

نسیم شنبه 21 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:55 ب.ظ http://softgirl.persianblog.com

میشه بگی چی رو از دست دادی و دوباره به دست آوردی...فقط یه چیزی یادت باشه اون چیزی که یه بار از دست آدم بره،هر چند دوباره برگرده ،محال مثا اولش بشه...محال....

حمید دوشنبه 23 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:27 ق.ظ http://badguy.persianblog.com

سلام امیدوارم از این واقعه به خوبی عبرت بگیری .... هرچند که آدمیزاد خیلی زود همه چیزو فراموش میکنه....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد