روشنایی حقیقی آن است که از درون آدمی پرتو افشانی کند. این روشنایی رازهای روح را بر روح آشکار می کند و به آن امکان می هد در زندگی شادمانی کند، و به نام جان ِ هستی آواز بخواند. حقیقت مانند ستارگان آسمان است که جز از ورای ظلمت شب دیده نمی شوند. حقیقت مانند تمامی زیبایی های زندگی است، که خود را نشان نمی دهد جز به آن هایی که وزن دروغ را سنجیده اند. حقیقت،احساسی پنهان است که به ما می آموزد که چگونه روزهامون را با شادی سپری کنیم و برای همگان نیز شادمانی بخواهیم.
چه خوب می شد اگه دوستی ها یک رنگ و بی ریا بود
چه اشکالی داره ظلمت شب و کنار زدن و به تماشای ستاره ها نشستن؟
کشف حقیقت به هر دوی ما محتاج است، تا یکی آن را بیان کند و دیگری آن را بفهمد
ممنون که بهم سر میزنی ..
شاد باشی همیشه ... و ممنون ... از اون ...
سلام ارمین جون
مثل همیشه زیبا و پرمعنا نوشتی .
موید و پیروز باشی .
برای دوستی دو قلب لازم است:قلبی که دوست بدارد قلبی که دوستش بدارد قلبی که بگویدقلبی که جواب بگوید.قلبی برای من قلبی برای انسانی که من می خواهم تا دوست را در کنار خود احساس کنیم.به امید بی ریا بودن تمام دوستی ها....
اگر دروغها نبودن،هرگز قدر حقایقو نمی دونستیم.
سلام.هوس کردم این شعرو بنویسم.
ای عشق ای عشق چهره ابیت پیدا نیست
و خنکای مرهمی بر شعله زخمی نه شور شعله بر سرمای دروغ
ای عشق ای عشق چهره ی ابیت پیدا نیست
غبار تیره تسکینی بر حضور وهم و دنج رهایی بر گریز حضور
سیاهی بر ارامش ابی و سبزه ی برگچه ارغوان
ای عشق....