۱ ۳ S

قصه ی دل کندن من، از عبور یک غریبه

سرگذشت روزگار، سوت و کور یک غریبه

قصه ی بودن و رفتن، تا ابد همسفرم شد

وقتی که آیینه پر شد، از حضور یک غریبه

می گذرم از شب و باور می کنم

که تمام غصه ها پر از غمه

باز دوباره جای زخم ِ بی کسی

روی قلبم چشم به راه مرهم ِ

می گذرم از تو که اون غریبه ای

اون که تنهاییم و زیره پا گذاشت

آیینه قدیمیم و شکست و رفت

تا ابد دل ِ منو تنها گذاشت 

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:40 ب.ظ http://iranwama.blogsky.com

پریدخت سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:15 ب.ظ http://pary.blogsky.com

سلام
تنهایی شاید یه راهه
راهیه تا بینهایت
قصه همیشه تکرار
هجرت و هجرت و هجرت ...
شاد و پیروز باشی ارمین جون .

مینا آلبالو سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:33 ب.ظ http://mina-albalooo.blogsky.com/

سلام....
اسم آبی رو دیده بودم خودشو نه...
تا اینجا که من خوندم با حال بود:)
اگه تا حالا نیومدم از این به بعد خودتو آماده کن که باز میام.
چون آبی رنگ مورد علاقه منه.
شعر قشنگی بود
مطلب کامپیوتر هم جالب بود.
فعلا
bye

سپیده چهارشنبه 18 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:43 ق.ظ http://lovelybeach.persianblog

سلام.این شعر رو خیلی دوست دارم ... خوشحالم که اینجا نوشتیش...مرسی...همیشه عاشق باشی...بای

لیلی چهارشنبه 18 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:24 ب.ظ http://leili.blogsky.com

سلام!!!
با اجازت من اون مطلب کامپیوتر زنه یا مرد رو گذاشتم تو وبلاگم!!
این شعر هم خیلی قشنگه!!!

پریسا چهارشنبه 18 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:49 ب.ظ http://seagull.blogsky.com/

همیشه آرزو کن زندگیت یه ّرویداد شگفت انگیز ّ باشه.
موفق باشی :)

بهار چهارشنبه 18 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:25 ب.ظ http://www.baharkhanom.blogsky.com

سلام. شعر قشنگیه.
امیدوارم هیچ وقت دلت نشکنه .آینه را میشه دوباره درست کرد اما دل را نه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد