بعضی وقتها دوست دارم یک گوشه تنها بشینم و فکر کنم، اونقدر فکر کنم تا همونجا خوابم بگیره. به اینکه چرا آدم ها اینقدر ستمگر و ظالم شدن، اون روزِ اول چیزی به اسم ظلم نبود، این ما بودیم که بانی بوجود آمدن اون شدیم. هرکی از راه رسید این آتیش مخوف و شعله ورتر کرد، تا اینکه امروز به جایی رسیدیم که به خاطره خواسته های خودمون حاظریم از همه چیز و همه کس بگذریم، حاظریم همه از دستمون ناراحت باشن ولی به اون چیزی که دوست داریم برسیم. کاش می شد هر روز صبح که بیدار میشیم قلبامون و در بیاریم، مثل آیینه تمیزشون کنیم تا جایی که عکس خودمون و توشون ببینیم. کاش می شد همه دیوارها، همه فاصله ها از بین میرفتن، باهم زندگی میکردیم و به هم عشق می ورزیدیم. چی می شد این غرور از بین می رفت، تا وقتی کسی از دستمون ناراحت می شد با یک معذرت خواهی ساده دوباره دلش و بدست بیاریم.
اما نه! نقطه نظرهای من چه اهمیتی داره؟ این عمل منه که میتونه تغییرات شگرفی در جهان بوجود بیاره
پس خدایا ازت می خوام که این قدرت و بهم بدی تا همه کسانی و که تحملشون واسم مشکله دوست داشته باشم، چون عشق ورزیدن به کسانی که شیرین و نازنین و دوست داشتنی اند کارِ آسانیست.
سلام از راهنمایی شما ممنونم . خیلی کمکم کردین. اشکال نداره بازم از شما سوال بپرسم؟
نه خوشحال می شم اگه کاری بتونم بکنم
سلام..بله من هم موافقم....کاش می شد یک روز رو با عشق گذراند..کاش یک روز بشه آدمها سعی کنن حد اقل یک روز جای نفرت به هم محبت و عشق هدیه کنن...به امید اون روز.......
سلام.همونطور که خودت گفتی این ما بودیم که بانی بوجود آمدن ظلم شدیم پس اگر دست به دست همدیگر بدیم حتی می تونیم کوه روجا به جا کنیم...همه این ها کاش بود و چی می شد...و بازم ای کاش می شد...ولی نمی شه که بشه...به امید وضعیتی بهتر...همیشه عاشق باشی ..بای
سلام
روزگار غریبی ست ارمین جان !
ادما هر کدوم یه رنگ ... هر کدوم یه جور ...
یکی از یکی غیر قابل پیش بینی تر ...
موفق باشی .
آرمین عزیز سلام
به نظر من عمل مهمه ولی باید یه تئوری قوی پشتش خوابیده باشه یا به عبارت دیگه سواد پشت این عمل باشه
مگه نه؟
سزسشز